محل تبلیغات شما

گفتن از لبانم بر نمی آید

نوشتن در انگشتانم نمی روید

نشسته ام

دستی نیست که از زمین بلندم کند

نمی دانم از فصل افسردگی است

یا در رگ هایم هوای پیری روان شده است

دوست دارم بنویسم

دوست دارم برخیزم

دوست دارم فریاد بزنم با حنجره ای جوان

با انرژِی

با عشق

با هوای تازه در آمیزم

دوست دارم باز باران با ترانه با گهرهای فراوان

قایقی می خواهم بروم تا آخر

آب را پارو بزنم

باور کن نوشتنم نمی آید

گفتنم از حنجره ام افتاده است

دست می خواهم

دستی به گرمی پنجه ی آفتاب

عصایی می طلبم جادویی

کسی نیست مرا اجابت کند

من فریاد می کشم

مرا به هوای تازه دعوت کنید

مرا به بودن به رفتن و به شدن دعوت کنید

مشاعره حافظ با صائب تبریزی و شهریار و یک شاعر با شعور

شعری به ظرافت عشق

معمولی باشیم؛ این یعنی همان خوشبختی و موفقیت

مرا ,دوست ,نمی ,تازه ,دعوت ,هوای ,دوست دارم ,مرا به ,دعوت کنید ,هوای تازه ,تازه دعوت

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجله اینترنتی لیان طرفداران عمو تتل مرتضی پاشایی Ryan's life مطالب اینترنتی اتوبار تهران بار دستیار مدیر و معاون دبیرستان zerroheero یوزرنیم نود 32 + پاسخ مسابقات اینترنتی demagcosul